. : SEX : .

حدود سه سال پيش بود كه در يكي از محله هاي غرب تهران زندگي مي كرديم.

من در اون محل با دختري به نام رعنا كه حدود يك سال از من بزرگتر بود آشنا

شده بودم.

رعنا يك دختر خوشگل و خوش هيكل بود.با صورتي سفيد مثل برف و بدني خوش

تراش و بازم مثل برف.

مدتي بود كه از حرفهايش فهميده بودم به سكس علاقه داره بدش نمياد با من رابطه

داشته باشه.منم تو حرفهام بهش مي گفتم يه روز بيا خونمون يا مثلا تو بيا از اين

حرفها.

مدتي گذشت تا اينكه يك روز جمعه صبح كه خونمون خالي شد منم مطمئن بودم

كه تا شب هم كسي نمياد فرصت مناسب ديدم. سريع تلفن برداشتم ورعنا خبر كردم

اونم به درخواستم جواب رد نداد.اومد خونمون.البته قبلش گفتم مواظب باشه كسي

نبينه كه مياد خونمون.

خوب اون روز اومد منم يكراست بردمش تو اتاقمو شروع كردم به نشون دادن اتاق   

بدهم دوتائي نشستيم رو تخت.رعنا يك دامن قرمز تنگ پوشيده بود كه تا بالاي 

زانوهاش رو پوشنده بود و نمايش زيبائي به بدنش مي داد.و پاهاي سفيدشو كه

كاملا بدون جوراب بود مثل يك تيكه طلا نشون مي داد كه چند وقت يكبار چشماي

منو اسير خودش مي كرد.و يك پيراهن تنگ قرمز هم كه نمايش جالبي به پستوناش

ميداد پوشيده بود.و بند كرستش كه سياه بود از كنارش گوشه گردنش زده بود بيرون

ونوك پستوناش كه مقداري متورم بود از زير پيرهنش معلوم بود.يك روژلب قرمز

هم زده بود كه چشمهاي هر مردي نوازش مي داد.

در ميان صحبت خودمو بهش نزديك مي كردم.كه بدون مقدمه رفتم طرفش و لبامو

به لباش چسبوندمو شروع كردم به لب گرفتن اولش خودشو كشيد عقب بعد مدتي

اونم جلو زبونش در همان لحظه لب گرفتن من كرد تو دهانم ومن احساس داغي

شديدي تو دهانم احساس كردم و يواش يواش ديدم كيرم داره بلند ميشه وخون توي

اون مثل آتشفشان داره فوران مي كنه.

در همون حال دستامو دورش حلقه كردم شروع كردم به نوازش گوش و گردنش

وهمينطور سينه هاش كه ديگه داشت از تو پيراهش مي زد بيرون سريع بادستهام

پيراهن چسبناكشو كشيدم بيرون.و ازروي كرستش شروع به بوسيدن پستوناش

شدم .رعنا دستشو برد پشت كمرشو كرستشو باز كرد و پستوناي بيقرلرشو انداخت

بيرون و منم شروع كردم به مكيدن و ليسيدن نوك پستوناش.كه با ليسدن و مكيدن

من هر چه بيشتر متورم مي شدند.رعنا هم بيكار نبود با دستش كير منو از روي

شلوار لمس مي كرد.

بعد از اين كه كاملا از پستوناش سير شدم بلند شدم و پيراهنمو در آوردم و رعنا هم

زيپ شلوارمو كشيد پائين و منم از پاهام درآوردمش.و رعنا در همون حال كه من

ايستاده بودم شرتمو كشيد پائين وكير منم كه حسابي شق كرده بود كرد تو دهانشو

شروع كرد به مكيدن ليسيدن اون.با حركاتب منظم اونو ميبرد تو دهانش و خارجش

مي كرد و اين كارش هر چه بيشتر كير منو متورم ميكرد ديگه لحساس كردم آبم

داره مي آد. گفتم رعنا ديگه بخواب روي تخت اونم بروي كمر خوابيد و منم با يك

حركت دامنشو در آوردم و شورت سياهش جلوي چشمانم نمايان شد.

شرتشو از پاش درآورد و كس زيباش رو ديدم كه تازه تراشيده بودش و كاملا سفيد

نمايان بود.و با زبانم به كسش حمله كردم صداي جيغ هاي كوتاهش كه از روي

خوشي بود گوشمو نوازش مي داد.وقتي به طرف چوچولش مي رفتم اونو ميليسيدم

به خودش تحركي مي داد جيغ كوتاهي ميزد.

ديدگه بايد كيرمو آماده مي كردم بهش گفتم بلند شو و از پشت بخواب و كونتو بده بالا

منم كاندوم كه ار قبل اماده كرده بودمو كشيدم رو كيرم تا كيرمو گذاشتم رو كسش اونو

با دست زد كنار گفت نه بكون تو كنم و پرده دارم منم بي معطلي كيرمو يواش يواش

كردم تو كونش كه نسباتا تنگ بود و خيلي داغ بود و شروع كردم به تلمبه زدن و بالا

و پائين رفتن روي كون رعنا جوري كه تخت با حركات من تكون مي خورد.

ديگه احساس كردم آبم داره مي اد كه كه كيرمو كشيدم بيرون و كاندومو سريع از رويش

خارج كردم و ابمو با فشار بروي كون سفيدش پاشيدم .

اون روز خيلي براي خوب بود چون مي گفت كه خيلي حال كرده و خوشحاله و اميدواره

بازم بتونيم با هم حال كنيم .